برنامهریزی کردن در شرایط ابهام را بپذیریم
بسیاری از عوامل، خارج از ارادهی ما هستند. از فوت و بیماری بستگان تا رویدادهای شغلی و… در چنین شرایطی برنامه ریزی کردن، عموما عملی نمیشود.خصوصا اگر کارهای متعدد در ذهن داشته باشیم، برنامهریزیمان در مواجهه با نخستین بحران، شکست میخورد و نمیتوانیم به آن متعهد بمانیم. ابهام در شرایط محیطی، ابهام در آینده، ابهام در اتفاقهایی که خواهد افتاد، برنامه ریزی و هدف گذاری را عملا غیرممکن میکند. باید بپذیریم در شرایطی که برنامهریزی میکنیم، ابهام موجود در شرایط و رخدادهای آتی را بپذیریم و بسته به نوع پیشامد رخداده، برنامه ریزی خود را عوض کنیم.
برنامهریزی واقعگرایانه و عملی برای سال جدید داشته باشیم
ما معمولا به جای برنامهریزی بر اساس واقعیت، بر اساس ایدهآلها و رؤیاهایمان برنامه ریزی میکنیم که طبیعتا اجرا هم نمیشود و شکست میخورد و علاقهی ما به برنامهریزی از بین میرود. بخشی از اجراییشدن برنامههای ما، در گروی واقعبینی ماست. با واقعگرایی چشمانداز دقیقتری از هدفهای خود خواهیم داشت و به نحو بهتری به آنها خواهیم رسید.
هدفگذاریهای بلندمدت انجام ندهیم و قدمهای کوچک برداریم
با پیچیدهتر شدن دنیا، گامهای برنامهریزی، کوتاهتر و ریزتر میشوند و این روند اجتنابناپذیر است، ولی ذات برنامهریزی در این است که معمولا نقطهی دوردستی را در نظر میگیریم و به تبع آن، هدفها هم بزرگ تر میشوند. بهتر است در برنامهریزی کردن یک هدف بزرگ را به هدفهای کوچکتر تقسیم کنیم و این هدف را آنقدر کوچک و کوچکتر کنیم تا در نهایت به حدی برسد که با صرف زمان و انرژی کم، قابل دستیابی باشد.
میل به افزایش تسلط و کنترل بر محیط را در خود کاهش دهیم
برنامهریزی، زمانی این ادعا را داشت که میتواند این تسلط بر آینده را بیشتر کند. باید بپذیریم برنامهریزی کردن فشرده در مقایسه با وقت و انرژی که از ما میگیرد، نمیتواند برای ما، کنترل چندان زیادی بر روی حال و آینده ایجاد کند و بیشتر باعث استرس و فشار روانی بر روی ما میشود.
لازم نیست تغییرات بنیادین ایجاد کنیم
هنر برنامه ریزی کردن ایجاد تغییر بنیادین در زندگی نیست، بلکه هنر نتیجه گرفتن از داشتههای موجود است. بهتر است قبل از اینکه در برنامهریزی برای سال جدید دست به تغییرات بزرگ بزنیم، لحظهای فکر کنیم و ببینیم چهطور میتوانیم با استفاده از داشتههای موجود اوضاع را بهبود دهیم و به اهداف خود برسیم.